در دفتر تاریخ نوشتند که هستیم هستیم ولی دل به که بستیم،شکستیم آن قدر شکستند دل خسته ما را چشم از همه بستیم و به میخانه نشستیم از کهنه شرابی ک

در دفتر تاریخ نوشتند که هستیم هستیم ولی دل به که بستیم،شکستیم آن قدر شکستند دل خسته ما را چشم از همه بستیم و ,
در دفتر تاریخ نوشتند که هستیم هستیم ولی دل به که بستیم،شکستیمآن قدر شکستند دل خسته ما راچشم از همه بستیم و به میخانه نشستیماز کهنه شرابی که در آن بود چشیدیم مستیم به ظاهر، همه پیمانه پرستیمدنیا همه اش
دنیای من

امروز : جمعه 28 اردیبهشت 1403

خانه ورود ثبت نام آرشیو تماس با ما