در دفتر تاریخ نوشتند که هستیم
هستیم ولی دل به که بستیم،شکستیم
آن قدر شکستند دل خسته ما را
چشم از همه بستیم و به میخانه نشستیم
از کهنه شرابی ک
در دفتر تاریخ نوشتند که هستیم
هستیم ولی دل به که بستیم،شکستیم
آن قدر شکستند دل خسته ما را
چشم از همه بستیم و ,
در دفتر تاریخ نوشتند که هستیم هستیم ولی دل به که بستیم،شکستیمآن قدر شکستند دل خسته ما راچشم از همه بستیم و به میخانه نشستیماز کهنه شرابی که در آن بود چشیدیم مستیم به ظاهر، همه پیمانه پرستیمدنیا همه اش